در نواحی نوحه

نوحه های یوسف رحیمی

در نواحی نوحه

نوحه های یوسف رحیمی

در نواحی نوحه
رهبر معظم انقلاب(حفظه الله):
درس عاشـورا، درس فداکـارى و دیندارى
و شـجاعـت و مواسـات و درس قیـام لله
و درس محبّــت و عشـق اسـت. یکى از
درسهاى عاشورا همین انقلاب عظیم و
کبیرى‌ست که‌ شما ملت ایران پشت‌سر
حسین‌زمان و فرزند‌ ابى‌عبدالله الحسین
علیه‌السلام انجام دادید. ۱۳۷۷/۰۲/۱۸

در خون ماست غیرت سردار علقمه
هیهات اگر حسین زمان را رها کنیم...
دوشنبه, ۳۰ شهریور ۱۳۹۴، ۱۰:۳۴ ق.ظ

خورشید من از سفر نیومد / زمزمه عرفه

هر سال عرفه دلم می‌گیره

از هجر تو دم به دم می‌گیره

آشفته و بی‌قرار و خسته

بازم دلامونو غم می‌گیره

 

توی شب غم سحر نیومد

امید چشای تر نیومد

بازم منم و چشم انتظاری

خورشید من از سفر نیومد

 

دلتنگی‌مو جمعه‌ها میارم

تو محراب جمکران می‌بارم

اما همه آرزومه آقا

آخر رو پای تو سر بذارم

 

لب تشنه ولی تشنه‌ی نورم

احساس می‌کنم که از تو دورم

باشه دل من شبیه سنگه

اما برا تو سنگ صبورم

 

دلخسته‌ام از فراق و غربت

کاشکی دعاهام بشه اجابت

کاشکی یه شب جمعه بیائی

در سایه‌ی تو بریم زیارت

 

وقتی تو حرم قیامتیه

وقتی که شب زیارتیه

آتیش می‌گیره دل از فراقش

سهم دل من بی‌طاقتیه

 

بی‌تاب بهشت عالمینم

در حسرت بین‌الحرمینم

دلتنگ طواف کربلا و

دلتنگ زیارت حسینم

 

روضه می‌گیره بوی گل یاس

قلبم می‌شه غرق شور و احساس

وقتی می‌شه حرف لب تشنه

دل پر می‌زنه تا کف‌العباس

۰ نظر ۳۰ شهریور ۹۴ ، ۱۰:۳۴
یوسف رحیمی
يكشنبه, ۲۲ شهریور ۱۳۹۴، ۰۹:۵۲ ق.ظ

اینجا کسی کاری به انگشتر ندارد

بارانی‌ام امشب، هوای گریه دارم
مانند چشم بی‌قرارت بی‌قرارم

امشب عزادار است خورشید خراسان
از ماتمت عالم شده شام غریبان

::

دنیا برایت داغ بی‌اندازه‌ای داشت
هر روز آقا غصه‌های تازه‌ای داشت

از کودکی داغ یتیمی را چشیدی
وقتی کفن بر صورت بابا کشیدی

::

ابری‌ست چشمت مثل آفاق مدینه
آتش گرفته قلبت از داغ مدینه

در چشم‌هایت حسرتی بسیار مانده
گویا دلت بین در و دیوار مانده

۰ نظر ۲۲ شهریور ۹۴ ، ۰۹:۵۲
یوسف رحیمی
سه شنبه, ۱۶ تیر ۱۳۹۴، ۰۹:۵۲ ق.ظ

الهی العفو ...

امشب میام سوی تو با آشفته حالی
با چشمای پر اشک و با دستای خالی

امشب ندارم توشه ای غیر از نداری
برگشته با پای خودش عبد فراری

::

بد کردم اما می دونم تو خوب خوبی
ای مهربون من تو ستار العیوبی

من بی پناهم ای پناه بی پناها
آخه کجا دارن جز اینجا روسیاها

::

امشب بگیر دستم رو که افتادم از پا
بدجوری رو دست خوردم از بازی دنیا

شرمندگی از تو منو خیلی سوزونده
اما مرامت من رو تا اینجا کشونده

۰ نظر ۱۶ تیر ۹۴ ، ۰۹:۵۲
یوسف رحیمی
دوشنبه, ۱۰ فروردين ۱۳۹۴، ۰۹:۵۱ ق.ظ

خاک آسمونی

دل می‌زنم به دریا ، پا می‌ذارم تو جاده
راهی می‌شم دوباره ، با پاهای پیاده

راهی می‌شم ، به سوی خاکی آسمونی
که داره عطر مهربونی ، عطر حریم بی‌نشونی

میام و دارم ، شور و نوایی
می‌خوام بگیرم ، اذن رهایی

ای شهدا ، ای شهدا

اگه که قلبمو شیدا کردم
اگه که چشمامو دریا کردم
من با هزار امید اینجا هستم
گمشده‌مو شاید پیدا کردم

دارم گله‌ها ، از فاصله‌ها
جا مونده منم ، از قافله‌ها

۰ نظر ۱۰ فروردين ۹۴ ، ۰۹:۵۱
یوسف رحیمی
دوشنبه, ۲۵ اسفند ۱۳۹۳، ۰۹:۵۰ ق.ظ

مادر بی حرم فاطمه

چشای من پر از بارون ،‌ چشای من مثه دریاست
در و دیوار قلب من ،‌ شعله‌ور از غم مولاست

شبای روضه که می‌شه ،‌ میون آب و آتیشم
به پای غصه‌های تو ، آخرش من فدا می‌شم

صدای غربتت رو یه روز ، می‌رسونم به گوش همه
تا نفس باقیه می‌خونم ، مادر بی‌حرم فاطمه

«مادر بی‌حرم فاطمه»
ــــــــــــــــــــــــــــ
چی به روز دلت اومد ، میون کوچه‌ی غم‌ها
وقتی دیدی غریبونه ، مونده مولا تک‌وتنها

قدت از غصه‌ها خم بود ، نشد اما دلت آروم
اومدی تا بشی مادر ، فدای رهبری مظلوم

جون دادی تو که تا همیشه ، بمونه زنده نام علی
افتخارم اینه مثه تو ، جون بدم در هوای ولی

«مادر بی‌حرم فاطمه»

۰ نظر ۲۵ اسفند ۹۳ ، ۰۹:۵۰
یوسف رحیمی

نود و پنج روز باران (دفتر ششم)

مجموعه نوحه های فاطمی

به قلم یوسف رحیمی

 

با ۱۸سبک در قالب های

 

زمزمه، دم شروع سینه زنی، زمینه، نوحه

واحـد کـند، واحـد تنـد، شـور و نـوای پایانی

 

این اثر که سال گذشته به صورت مکـتوب

انتـشار یافـته بـود، به جهـت دسترسـی

هر چه بهتـر مخاطبـان گرامی، به صـورت

الکترونیکی نیز انتشار می یابد.

متن و سبک های کتاب از طریق لینک های

زیر قابل دریافت می باشد.

+ دریافت متن کتاب نود و پنج روز باران(دفتر ششم)

+ دریافت سبک های کتاب نود و پنج روز باران(دفتر ششم)

۰ نظر ۰۹ اسفند ۹۳ ، ۰۹:۳۶
یوسف رحیمی
سه شنبه, ۲۲ مهر ۱۳۹۳، ۰۹:۴۹ ق.ظ

زخم سیب (دفتر نهم) + دریافت متن و سبک های کتاب

با الطاف بی کران حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف منتشر شد:

 

زخم سیب (دفتر نهم)

مجموعه نوحه های عاشورایی

به قلم یوسف رحیمی

 

با ۱۶ سبک جدید در قالب های:

 

زمزمه، دم شروع سینه زنی، زمینه، نوحه

واحـد کـند، واحـد تنـد، شـور و نـوای پایانی

 

این اثر به جهت دسترسی هر چـه بهـتر مخـاطبان

گرامی، برای اولین بار به صورت الکترونیکی انتشار

یافته است. 

متن و سبک های کـتاب از طریـق لینـک های زیر

قابل دریافت می باشد.

 

+ دریافت متن کتاب زخم سیب۹

 

+ دریافت سبک های کتاب زخم سیب۹

۰ نظر ۲۲ مهر ۹۳ ، ۰۹:۴۹
یوسف رحیمی
دوشنبه, ۲۲ مهر ۱۳۹۲، ۱۰:۲۴ ق.ظ

حسین من کوفه نیا / زمزمه عرفه و مسلمیه

تنگ غروب عرفه غم تو دلم پا می گیره

دلم هوایی می شه و بونة آقا می گیره

 

این روزایی که دم به دم غریبی رو حس می کنم

با گریه یاد غربت عزیز نرگس می کنم

 

تا که بیای تو از سفر تا که ببینی حالمو

نذر نگاهت می کنم این اشکای زلالمو

 

میون طوفان غمت شکسته بال و پر من

کاشکی بیای پا بذاری به روی چشم تر من

 

کوچه رو صبح جمعه ها هم نفس بوی گلاب

با مژه جارو می زنیم با اشکامون می پاشیم آب

 

کاشکی بیای و سوغاتی برام بیاری بوی سیب

یا که یه مهر و تسبیح از تربت ارباب غریب

 

کاشکی بیای برامون از تشنگی و آب بخونی

بیای رو منبر بشینی روضة ارباب بخونی

 

مسلمیه دم بگیری با گریه و شور و نوا

بیای و با هم بخونیم «حسین من کوفه نیا»

 

کوفه نیا که اینجاها قحطی آبه به خدا

حرمله چشم انتظار طفل ربابه به خدا

 

اینجا تموم مردمش تشنة خون لاله اند

با کعب نی منتظر رقیة سه ساله اند

 

همه با فکر انتقام روز می کنن شباشونو

نعلای تازه می زنن تموم مرکباشونو

 

رو خاک گرم کربلا سه روز می مونه پیکرت

خورشید نیزه ها می شه اینجا سر مطهرت

۰ نظر ۲۲ مهر ۹۲ ، ۱۰:۲۴
یوسف رحیمی
دوشنبه, ۲۲ مهر ۱۳۹۲، ۱۰:۲۰ ق.ظ

کوفه دیار درده / زمینه شهادت حضرت مسلم(ع)

تو کوچه‌ها میاد صدای تیر و شمشیر

حال و هوای کوفه خیلی شده دلگیر

داره آمـادة نبـرد می شـه دوبـاره

سرزمینی که غیـرت و وفـا نـداره

 

کوفه دیار درده کوفه نیا نادمرده

اون که نوشته نامه برات

از روزگار دلگیرم از غم تو می‌میرم

کاشکی بشم آقا به فدات

 

رو دلم مرهمی بذار

زینبو دیگه با خودت نیار توی دیار غربت

اهل بیت نبی کجا

این آدمای بی حیا کجا آدمای بی غیرت

 

«آقام آقام آقام حسین ، حسین اباعبدالله»

ـــــــــــــــــــــــــ

این سرزمیـن نداره رنـگ آشنـایی

از هر طرف می‌وزه بوی بی وفایی

مثل علی دست منو تو کوچه بستند

پیشونی‌مو با سنگای کینه شکستند

 

مسلم تو دلخونه تو کوچه ها می‌خونه

از غربتـت ای خـون خـدا

غم رو دلش می‌شینه گویا داره می‌بینه

خورشیدی رو روی نیزه ها

 

کوفـه لبـریز آهشـه دارالامـاره قتلگاهشـه

بیقرار و بی‌تابه

با دو تا چشم لاله گون با لبای خشک و غرق بخون

روضه خون اربابه

 

«آقام آقام آقام حسین ، حسین اباعبدالله»

 

دریافت سبک

۰ نظر ۲۲ مهر ۹۲ ، ۱۰:۲۰
یوسف رحیمی
شنبه, ۲۰ مهر ۱۳۹۲، ۰۹:۳۳ ق.ظ

خاطره های قافله / واحد شهادت امام باقر(ع)

آسمـون نگـاه پر ستاره و دلـی پر از آه و گلـه

خاطری خسته و دلی شکسته از خاطره های قافله

 

تب آه و غم راه و شب غربت

نم بارون دلی پر خون پر از حسرت

 

یادش میاد غروبی که چشم افق به خون نشست

میـون طـوفـان بـلا بـال کبـوترا شـکـست

ـــــــــــــــــــــــــ

آتیش می‌گیره دلش و یاد می‌کنه از خیمه‌های سوخته‌ای

داره می‌خونه روضة کرب و بلا با یه صدای سوخته ای

 

آروم آروم می‌شه چشماش پر از ناله

به دل داره غم یک باغ آلاله

 

یادش میاد طعنه های زخم طناب و سلسله

خونه دلش هنوزم از سه شعبه های حرمله

 

دریافت سبک

۰ نظر ۲۰ مهر ۹۲ ، ۰۹:۳۳
یوسف رحیمی