در نواحی نوحه

نوحه های یوسف رحیمی

در نواحی نوحه

نوحه های یوسف رحیمی

در نواحی نوحه
رهبر معظم انقلاب(حفظه الله):
درس عاشـورا، درس فداکـارى و دیندارى
و شـجاعـت و مواسـات و درس قیـام لله
و درس محبّــت و عشـق اسـت. یکى از
درسهاى عاشورا همین انقلاب عظیم و
کبیرى‌ست که‌ شما ملت ایران پشت‌سر
حسین‌زمان و فرزند‌ ابى‌عبدالله الحسین
علیه‌السلام انجام دادید. ۱۳۷۷/۰۲/۱۸

در خون ماست غیرت سردار علقمه
هیهات اگر حسین زمان را رها کنیم...

۹ مطلب با موضوع «اهل‌بیت(ع) :: امام عصر(عج)» ثبت شده است

شنبه, ۵ تیر ۱۳۹۵، ۱۲:۴۷ ب.ظ

شیعهٔ مولا / نوای پایانی

امام علی(علیه‌السلام):

کُونَا لِلظَّالِمِ خَصْماً وَ لِلْمَظْلُومِ عَوْناً

 با ستم‌کار در پیکار و ستم‌دیده را یار باشید.

نهج البلاغه، ص۴۲۱، نامه۴۷ (وصیت‌نامه حضرت)

::

 

کسی که شیعهٔ مولاست، چطوری آروم بگیره

وقتی که می‌بینه مظلوم، توی چنگ ظلم اسیره

 

کسی که شیعهٔ مولاست، مگه می‌تونه بشینه

لحظه لحظه بی‌کسی و رنج مظلومو ببینه

 

حالا وقت یاری حیدره کیه که فدای علیه

هر که یار بی‌پناها بشه، لایقِ دعای علیه

همدمی برای غریبی و غم و غصه‌های علیه

 

«لِلظّالِمِ خَصما و لِلمَظلومِ عَونا»

ـــــــــــــــــــــــــ

کسی که شیعهٔ مولاست، با محبت و کریمه

حامی هر ناتوانه، سرپناهِ‌ هر یتیمه

 

مردونه می‌مونه پایِ انصاف و وفا همیشه

لحظه‌ای تسلیم ظلم و تبعیض و جفا نمی‌شه

 

سینه‌شو سپر می‌کنه اگه بی‌عدالتی باشه هر جا

نمی‌فْروشه آخرتش رو به بهای بی‌ارزش دنیا

نمی‌شه اسیر ظواهرِ دنیا مثل دشمن مولا

 

«لِلظّالِمِ خَصما و لِلمَظلومِ عَونا»

ـــــــــــــــــــــــــ

کسی که شیعهٔ مولاست، پیرو اسلام نابه

تا که باشه خون تو رگ‌هاش، حامیِ این انقلابه

 

می‌مونه یار ولایت، یارِ رهبرِ حسینی

تا به آخر تا شهادت، مثل یارای خمینی

 

شبیه مطهری و بهشتی و قدوسی و رجایی

مثل چمران و باکری و همت و عاشقای خدایی

کنار ولیِّ زمان می‌مونه تا که بشه کربلایی

 

«لِلظّالِمِ خَصما و لِلمَظلومِ عَونا»

۰ نظر ۰۵ تیر ۹۵ ، ۱۲:۴۷
یوسف رحیمی
شنبه, ۲۲ اسفند ۱۳۹۴، ۱۰:۴۹ ق.ظ

فاطمیه94 / نوای پایانی

می‌پیچه تو روضه شمیم تربت تو

زنده می‌شه دل‌ها میون هیئت تو

درس عشق و ایمان و صبر و تقوا می‌ده، به ما شهادت تو

 

ای کوثر و قدر حضرت خاتم، یا زهرا

تو جون دادی تا بمونه این پرچم، یا زهرا

علم بشه نام مولا تو عالم، یا زهرا

 

تا نفس باقیه از علی می‌خونم

شبیه تو یار رهبرم می‌مونم

 

«رهسپاریم با ولایت تا شهادت»

ـــــــــــــــــــــــــ

روی سربند ماست تا نقش یا فاطمه

یعنی که ما هستیم فدایی تو همه

رؤیای هر عاشق اینه یه روز ببینه، مدافع حرمه

 

دلم یه لحظه آروم نمی‌مونه، یا زهرا

دارن رفیقام می‌رن غریبونه، یا زهرا

بازم جا موندم، بازم دلم خونه، یا زهرا

 

امضا کن مادر جان، براتم رو امشب

آرزومه باشم، فدایی زینب

 

«رهسپاریم با ولایت تا شهادت»

۰ نظر ۲۲ اسفند ۹۴ ، ۱۰:۴۹
یوسف رحیمی
پنجشنبه, ۲۰ اسفند ۱۳۹۴، ۱۰:۳۷ ق.ظ

ای التیام سیلی / زمزمه فاطمیه

امید قلب خسته در این شب سیاهی

در راه مانده‌ای را دریاب با نگاهی

 

دیگر بیا که بی‌تو از دست رفته‌ام من

ای وای از تباهی ای وای از تباهی

ـــــــــــــــــــــــــ

افتاده بودم از پا در جاده‌ی غم اما

دادم به خود تسلا دیگر نمانده راهی

 

در سایه‌سار لطفت جایی برای ما هست؟

با دل چه کرده بی‌تو شب‌های بی‌پناهی

ـــــــــــــــــــــــــ

برگرد ای انیسِ شبگریه‌ی مدینه

عمری‌ست مانده آقا بر راه تو نگاهی

 

ای التیام سیلی، با چشم‌های نیلی-

مادر تو را صدا زد هر شام و صبحگاهی

ـــــــــــــــــــــــــ

یک گوشواره گم شد در بین کوچه و رفت

یک گوشواره از دست در غارتِ سپاهی

 

انگشتری به دست تو دوخته دمادم

چشمان حسرتش را از بین قتلگاهی

۰ نظر ۲۰ اسفند ۹۴ ، ۱۰:۳۷
یوسف رحیمی
دوشنبه, ۲۰ مهر ۱۳۹۴، ۰۸:۴۰ ب.ظ

محرم94 / نوای پایانی

به یاد سردار رشید اسلام

شهید حاج حسین همدانی و همرزمان دلیرش

 

یادَش به‌خیر ، شور کارون

غروب اروند ، غربت مجنون

 

کاروان رفته و من جا ماندم

اسیر دنیای غم‌ها ماندم

 

محو عروج غریب تقوی و همدانی می‌شوم

می‌رسد روزی که من هم با نگاهی آسمانی می‌شوم

 

«لبیک یا ثارالله»

۰ نظر ۲۰ مهر ۹۴ ، ۲۰:۴۰
یوسف رحیمی
شنبه, ۱۸ مهر ۱۳۹۴، ۰۶:۲۷ ب.ظ

محرم94 / نوحه (سبک اول)

فصل عزت

آمده ماه خون خدا

بسته‌ام عهدی با شهدا

 

تا که باشد جانی به تنم ، تن به ننگ و ذلت ندهم

دست همراهی با ستم و ، دشمنان اُمت ندهم

 

عزت خود را بی‌گمان داریم از شهیدان جان به‌کف

در ره حق تا آخر خط ماندند دلیرانه صف به‌صف

 

«یا حسین مولا یا حسین»

۰ نظر ۱۸ مهر ۹۴ ، ۱۸:۲۷
یوسف رحیمی
چهارشنبه, ۱۵ مهر ۱۳۹۴، ۰۷:۵۳ ب.ظ

محرم94 / دم شروع سینه‌زنی

در کوچه‌های سینه‌زنی دم گرفته‌ام

شکر خدا که بوی محرم گرفته‌ام

 

آمد موسم عزای حسین

جانِ عالمی فدای حسین

 

«سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است

مـاه عـزای اشـرف اولاد آدم است

باز این چه شورش است که در خلق عالم است»

 

روح دعا حسین ، صبر و وفا حسین

خون خدا حسین ، لبیک یا حسین

 

«لبیک یا حسین»

۰ نظر ۱۵ مهر ۹۴ ، ۱۹:۵۳
یوسف رحیمی
دوشنبه, ۳۰ شهریور ۱۳۹۴، ۱۰:۳۴ ق.ظ

خورشید من از سفر نیومد / زمزمه عرفه

هر سال عرفه دلم می‌گیره

از هجر تو دم به دم می‌گیره

آشفته و بی‌قرار و خسته

بازم دلامونو غم می‌گیره

 

توی شب غم سحر نیومد

امید چشای تر نیومد

بازم منم و چشم انتظاری

خورشید من از سفر نیومد

 

دلتنگی‌مو جمعه‌ها میارم

تو محراب جمکران می‌بارم

اما همه آرزومه آقا

آخر رو پای تو سر بذارم

 

لب تشنه ولی تشنه‌ی نورم

احساس می‌کنم که از تو دورم

باشه دل من شبیه سنگه

اما برا تو سنگ صبورم

 

دلخسته‌ام از فراق و غربت

کاشکی دعاهام بشه اجابت

کاشکی یه شب جمعه بیائی

در سایه‌ی تو بریم زیارت

 

وقتی تو حرم قیامتیه

وقتی که شب زیارتیه

آتیش می‌گیره دل از فراقش

سهم دل من بی‌طاقتیه

 

بی‌تاب بهشت عالمینم

در حسرت بین‌الحرمینم

دلتنگ طواف کربلا و

دلتنگ زیارت حسینم

 

روضه می‌گیره بوی گل یاس

قلبم می‌شه غرق شور و احساس

وقتی می‌شه حرف لب تشنه

دل پر می‌زنه تا کف‌العباس

۰ نظر ۳۰ شهریور ۹۴ ، ۱۰:۳۴
یوسف رحیمی
دوشنبه, ۲۵ اسفند ۱۳۹۳، ۰۹:۵۰ ق.ظ

مادر بی حرم فاطمه

چشای من پر از بارون ،‌ چشای من مثه دریاست
در و دیوار قلب من ،‌ شعله‌ور از غم مولاست

شبای روضه که می‌شه ،‌ میون آب و آتیشم
به پای غصه‌های تو ، آخرش من فدا می‌شم

صدای غربتت رو یه روز ، می‌رسونم به گوش همه
تا نفس باقیه می‌خونم ، مادر بی‌حرم فاطمه

«مادر بی‌حرم فاطمه»
ــــــــــــــــــــــــــــ
چی به روز دلت اومد ، میون کوچه‌ی غم‌ها
وقتی دیدی غریبونه ، مونده مولا تک‌وتنها

قدت از غصه‌ها خم بود ، نشد اما دلت آروم
اومدی تا بشی مادر ، فدای رهبری مظلوم

جون دادی تو که تا همیشه ، بمونه زنده نام علی
افتخارم اینه مثه تو ، جون بدم در هوای ولی

«مادر بی‌حرم فاطمه»

۰ نظر ۲۵ اسفند ۹۳ ، ۰۹:۵۰
یوسف رحیمی
دوشنبه, ۲۲ مهر ۱۳۹۲، ۱۰:۲۴ ق.ظ

حسین من کوفه نیا / زمزمه عرفه و مسلمیه

تنگ غروب عرفه غم تو دلم پا می گیره

دلم هوایی می شه و بونة آقا می گیره

 

این روزایی که دم به دم غریبی رو حس می کنم

با گریه یاد غربت عزیز نرگس می کنم

 

تا که بیای تو از سفر تا که ببینی حالمو

نذر نگاهت می کنم این اشکای زلالمو

 

میون طوفان غمت شکسته بال و پر من

کاشکی بیای پا بذاری به روی چشم تر من

 

کوچه رو صبح جمعه ها هم نفس بوی گلاب

با مژه جارو می زنیم با اشکامون می پاشیم آب

 

کاشکی بیای و سوغاتی برام بیاری بوی سیب

یا که یه مهر و تسبیح از تربت ارباب غریب

 

کاشکی بیای برامون از تشنگی و آب بخونی

بیای رو منبر بشینی روضة ارباب بخونی

 

مسلمیه دم بگیری با گریه و شور و نوا

بیای و با هم بخونیم «حسین من کوفه نیا»

 

کوفه نیا که اینجاها قحطی آبه به خدا

حرمله چشم انتظار طفل ربابه به خدا

 

اینجا تموم مردمش تشنة خون لاله اند

با کعب نی منتظر رقیة سه ساله اند

 

همه با فکر انتقام روز می کنن شباشونو

نعلای تازه می زنن تموم مرکباشونو

 

رو خاک گرم کربلا سه روز می مونه پیکرت

خورشید نیزه ها می شه اینجا سر مطهرت

۰ نظر ۲۲ مهر ۹۲ ، ۱۰:۲۴
یوسف رحیمی