در نواحی نوحه

نوحه های یوسف رحیمی

در نواحی نوحه

نوحه های یوسف رحیمی

در نواحی نوحه
رهبر معظم انقلاب(حفظه الله):
درس عاشـورا، درس فداکـارى و دیندارى
و شـجاعـت و مواسـات و درس قیـام لله
و درس محبّــت و عشـق اسـت. یکى از
درسهاى عاشورا همین انقلاب عظیم و
کبیرى‌ست که‌ شما ملت ایران پشت‌سر
حسین‌زمان و فرزند‌ ابى‌عبدالله الحسین
علیه‌السلام انجام دادید. ۱۳۷۷/۰۲/۱۸

در خون ماست غیرت سردار علقمه
هیهات اگر حسین زمان را رها کنیم...
چهارشنبه, ۱۵ مهر ۱۳۹۴، ۰۸:۰۹ ب.ظ

محرم94 / زمینه (سبک اول)

غریب کوفه

سهم مسلم از کوفه ، شد چشای بارونی

تیر و نیزه میارن ، این‌جا وقت مهمونی

 

سوی کوفه نیا ، کوفه بی‌غیرته

کوفه‌ی بی‌وفا ، آخرِ غربته

 

دست بسته دل شکسته سهم من اشک و آهه

کشته من رو تشنگی! نه! فکر طفل شش‌ماهه

 

«واحسینا ، واحسینا، واحسینا، واویلا»

ـــــــــــــــــــــــــ

با چشای بارونی ، از غم تو می‌خونم

با نگاه پر خونم ، چشم به راهت می‌مونم

 

بوی غم می‌رسه ، از سوی کربلا

می‌بینم ماهی رو ، فردا رو نیزه‌ها

 

روبرو می‌شه سر من با سر تو یا مولا

دست بسته دخترم با دختر تو واویلا

 

«واحسینا ، واحسینا، واحسینا، واویلا»

::

 

یاس سه ساله

با چشای بارونی ، چشم به راهت می‌مونم

تا بیای پیشم بابا ، از غریبی‌ می‌خونم

 

پا پر از آبله ، دست من بی‌‌رمق

ای سر پرِ خون ، اومدی با طبق

 

قاری من کی شکسته حرمت این لب‌ها رو؟

جون زینب کی گرفته از رقیه بابا رو؟

 

«واحسینا ، واحسینا ،‌ واحسینا ، واویلا»

ـــــــــــــــــــــــــ

یادته روی نیزه ، شده بود لب‌هات خونی

منو رو خاکا دیدی ، شد نگاهت بارونی

 

گرچه دل‌خسته‌ام ، من از این درد و داغ

قاتل من شده ، اما داغ فراق

 

از فراق و از غریبی جون من اومد بر لب

کاش می‌بردی از خرابه من رو همراهت امشب

 

«واحسینا ، واحسینا ،‌ واحسینا ، واویلا»

::

 

یادگار مجتبی

گر چه کم سن و ساله ، داره عزمی مردونه

تا عمو رو می‌بینه ، تنها توی میدونه

 

پر می‌گیره دلش ، در هوای عمو

می‌گه ای کاش بشم ، من فدای عمو

 

دلخوشه که مثل قاسم مولاشو یاری کرده

دلخوشه که پیش زهرا آبروداری کرده

 

«واغریبا ، واغریبا، واغریبا ، واویلا»

ـــــــــــــــــــــــــ

وقتی که دید شمشیرِ نانجیبی رفت بالا

شد با دستِ کوچیکش ، سپر جون مولا

 

داده دست و به جاش ، بال و پر می‌گیره

با پری غرق خون ، داره پر می‌گیره

 

اما داده از دیارِ کربلا سهمی بیشتر

می‌شه آخر با سه‌شعبه حنجر این گل پرپر

 

«واغریبا ، واغریبا، واغریبا ، واویلا»

::

 

آینه محمد

می‌ره به سوی میدون ، از حرم جون بابا

بدرقه‌ش کرده با اشک ، چشم پر خون بابا

 

قلب اهل حرم ، غرق اندوه و غم

این کیه زیر لب ، می‌گه ای وای دلم

 

می‌ره اما قلب بابا پر کشیده دنبالش

اهل کوفه اومدن با نیزه به استقبالش

 

«واعلیا ، واعلیا ، واعلیا ، واویلا»

ـــــــــــــــــــــــــ

خون پیشونی‌ش گرفت ، جلو چشم مرکب رو

برده تُو قلب دشمن ، حالا جون زینب رو

 

همه با کینه‌ی علی می‌اومدن

هر که با هر چی داشت ، اکبرو می‌زدن

 

بین میدون آیه آیه شده قرآن بابا

شده فرقش مثل حیدر پهلوهاش مثل زهرا

 

«واعلیا ، واعلیا ، واعلیا ، واویلا»

::

 

عاشورا

لحظه‌های آخر شد ، می‌باره چشمای من

چی شده از من می‌خوای ، آخه کهنه پیراهن

 

بی‌تو دل‌بیقرار ، بی‌تو دلواپسم

حرف رفتن نزن ، بی‌تو من بی‌کسم

 

می‌ری اما خواهرت رو دست غربت می‌سپاری

من بمیرم که غریبی من بمیرم بی‌یاری

 

«واحسینا ، واحسینا ،‌ واحسینا ، واویلا»

ـــــــــــــــــــــــــ

عازمی سوی میدون ، هستی زینب اما

تو چشام بارون اشک ، رو لبام مهلاً مهلا

 

مونده یک آرزو ، تو دل خواهرت

آخرین حسرتم ، بوسه بر حنجرت

 

می‌ری اما قلب زینب رهسپاره دنبالت

می‌بینم انگار که مادر اومده استقبالت

 

«واحسینا ، واحسینا ،‌ واحسینا ، واویلا»

::

 

دریافت سبک

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی