در نواحی نوحه

نوحه های یوسف رحیمی

در نواحی نوحه

نوحه های یوسف رحیمی

در نواحی نوحه
رهبر معظم انقلاب(حفظه الله):
درس عاشـورا، درس فداکـارى و دیندارى
و شـجاعـت و مواسـات و درس قیـام لله
و درس محبّــت و عشـق اسـت. یکى از
درسهاى عاشورا همین انقلاب عظیم و
کبیرى‌ست که‌ شما ملت ایران پشت‌سر
حسین‌زمان و فرزند‌ ابى‌عبدالله الحسین
علیه‌السلام انجام دادید. ۱۳۷۷/۰۲/۱۸

در خون ماست غیرت سردار علقمه
هیهات اگر حسین زمان را رها کنیم...

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مسلمیه» ثبت شده است

دوشنبه, ۲۲ مهر ۱۳۹۲، ۱۰:۲۴ ق.ظ

حسین من کوفه نیا / زمزمه عرفه و مسلمیه

تنگ غروب عرفه غم تو دلم پا می گیره

دلم هوایی می شه و بونة آقا می گیره

 

این روزایی که دم به دم غریبی رو حس می کنم

با گریه یاد غربت عزیز نرگس می کنم

 

تا که بیای تو از سفر تا که ببینی حالمو

نذر نگاهت می کنم این اشکای زلالمو

 

میون طوفان غمت شکسته بال و پر من

کاشکی بیای پا بذاری به روی چشم تر من

 

کوچه رو صبح جمعه ها هم نفس بوی گلاب

با مژه جارو می زنیم با اشکامون می پاشیم آب

 

کاشکی بیای و سوغاتی برام بیاری بوی سیب

یا که یه مهر و تسبیح از تربت ارباب غریب

 

کاشکی بیای برامون از تشنگی و آب بخونی

بیای رو منبر بشینی روضة ارباب بخونی

 

مسلمیه دم بگیری با گریه و شور و نوا

بیای و با هم بخونیم «حسین من کوفه نیا»

 

کوفه نیا که اینجاها قحطی آبه به خدا

حرمله چشم انتظار طفل ربابه به خدا

 

اینجا تموم مردمش تشنة خون لاله اند

با کعب نی منتظر رقیة سه ساله اند

 

همه با فکر انتقام روز می کنن شباشونو

نعلای تازه می زنن تموم مرکباشونو

 

رو خاک گرم کربلا سه روز می مونه پیکرت

خورشید نیزه ها می شه اینجا سر مطهرت

۰ نظر ۲۲ مهر ۹۲ ، ۱۰:۲۴
یوسف رحیمی
دوشنبه, ۲۲ مهر ۱۳۹۲، ۱۰:۲۰ ق.ظ

کوفه دیار درده / زمینه شهادت حضرت مسلم(ع)

تو کوچه‌ها میاد صدای تیر و شمشیر

حال و هوای کوفه خیلی شده دلگیر

داره آمـادة نبـرد می شـه دوبـاره

سرزمینی که غیـرت و وفـا نـداره

 

کوفه دیار درده کوفه نیا نادمرده

اون که نوشته نامه برات

از روزگار دلگیرم از غم تو می‌میرم

کاشکی بشم آقا به فدات

 

رو دلم مرهمی بذار

زینبو دیگه با خودت نیار توی دیار غربت

اهل بیت نبی کجا

این آدمای بی حیا کجا آدمای بی غیرت

 

«آقام آقام آقام حسین ، حسین اباعبدالله»

ـــــــــــــــــــــــــ

این سرزمیـن نداره رنـگ آشنـایی

از هر طرف می‌وزه بوی بی وفایی

مثل علی دست منو تو کوچه بستند

پیشونی‌مو با سنگای کینه شکستند

 

مسلم تو دلخونه تو کوچه ها می‌خونه

از غربتـت ای خـون خـدا

غم رو دلش می‌شینه گویا داره می‌بینه

خورشیدی رو روی نیزه ها

 

کوفـه لبـریز آهشـه دارالامـاره قتلگاهشـه

بیقرار و بی‌تابه

با دو تا چشم لاله گون با لبای خشک و غرق بخون

روضه خون اربابه

 

«آقام آقام آقام حسین ، حسین اباعبدالله»

 

دریافت سبک

۰ نظر ۲۲ مهر ۹۲ ، ۱۰:۲۰
یوسف رحیمی
پنجشنبه, ۵ آذر ۱۳۸۸، ۱۰:۱۴ ق.ظ

کوفه میا عزیز زهرا / واحد شهادت حضرت مسلم(ع)

سـتاره بارونه ، آسمونِ چشمام

با لبهای تشنه سلام می دم به آقام

 

درد دل من ، حساب نداره

آخه سلامم ، جـواب نداره

 

با طنـاب حیـله و نیرنـگ ، دسـت منو تو کوچه بستند

با سنگاشون هم پیشونیمو ، هـم بیعتا شو نو شکسـتند

 

ــــــــــــــــــــــــــــ

 

داره می­گه مسلم ، با لبای پاره

حرفای آخرش رو از دارالإماره

 

روی تو اینـجا ، می بندن آبو

یه وقت نیاری ، طـفل ربابو

 

کـوفـه میـا عـزیـز زهـرا ، آخـه هـمه اهـل فریبـند

منـتظرنـد بـا تیـر و نیـزه ، تشـنه‌ی خون سرخ سیبند


دریافت سبک

 

۰ نظر ۰۵ آذر ۸۸ ، ۱۰:۱۴
یوسف رحیمی