پنجشنبه, ۵ آذر ۱۳۸۸، ۱۰:۱۴ ق.ظ
کوفه میا عزیز زهرا / واحد شهادت حضرت مسلم(ع)
سـتاره بارونه ، آسمونِ چشمام
با لبهای تشنه سلام می دم به آقام
درد دل من ، حساب نداره
آخه سلامم ، جـواب نداره
با طنـاب حیـله و نیرنـگ ، دسـت منو تو کوچه بستند
با سنگاشون هم پیشونیمو ، هـم بیعتا شو نو شکسـتند
ــــــــــــــــــــــــــــ
داره میگه مسلم ، با لبای پاره
حرفای آخرش رو از دارالإماره
روی تو اینـجا ، می بندن آبو
یه وقت نیاری ، طـفل ربابو
کـوفـه میـا عـزیـز زهـرا ، آخـه هـمه اهـل فریبـند
منـتظرنـد بـا تیـر و نیـزه ، تشـنهی خون سرخ سیبند
۸۸/۰۹/۰۵