سه شنبه, ۱۶ تیر ۱۳۹۴، ۰۹:۵۲ ق.ظ
الهی العفو ...
امشب میام سوی تو با آشفته حالی
با چشمای پر اشک و با دستای خالی
امشب ندارم توشه ای غیر از نداری
برگشته با پای خودش عبد فراری
::
بد کردم اما می دونم تو خوب خوبی
ای مهربون من تو ستار العیوبی
من بی پناهم ای پناه بی پناها
آخه کجا دارن جز اینجا روسیاها
::
امشب بگیر دستم رو که افتادم از پا
بدجوری رو دست خوردم از بازی دنیا
شرمندگی از تو منو خیلی سوزونده
اما مرامت من رو تا اینجا کشونده
۰ نظر
۱۶ تیر ۹۴ ، ۰۹:۵۲